Azerbaijani To Persian(Farsi)
QARA QINIQ : Az Turkish Farsi
ا.آویشن. مرزنجوش. (Origanum vulgare)
QARA QISNAQ : Az Turkish Farsi
ص.بازیکن یا قماربازی که هرگز دستش خالی نمیشود
QARA QIŞ : Az Turkish Farsi
ا.زمستان سیاه. زمستان سخت و یخبندان
QARA QIŞQIRIQ : Az Turkish Farsi
ا.سروصدا. الم شنگه. هرج و مرج
QARA QIZ : Az Turkish Farsi
ص.دختر سیه چرده. خرنازا
QARA QIZDIRMA : Az Turkish Farsi
ا.تب نوبه
QARA QIZIL : Az Turkish Farsi
ا.نفت. طلای سیاه
QARA QOÇ : Az Turkish Farsi
ا.اسب تنومند سیاه. ایلخی سیاه. چراگاه گلة اسب
QARA QOL : Az Turkish Farsi
ا.پاسگاه. منطقة حفاظتی
QARA QORXU : Az Turkish Farsi
ا.تهدید
QARA QORXU : Az Turkish Farsi
تهدید
QARA QOVAQ : Az Turkish Farsi
ا.مر.گیاآغ کرنک
QARA QOVMAYA SALMAQ : Az Turkish Farsi
تعقیب کردن. درتنگنا انداختن. به شتاب واداشتن
QARA QOYUNLU : Az Turkish Farsi
ا.مر.قارا+ قویون+ لو. سیاه گوسفندیان. نام خاندانی حکومتگر در ایران پیش از صفویه که در پرچمشان تصویر گوسفندی سیاه بود
QARA QOZ : Az Turkish Farsi
ا.مر.گیاموتال. ملل. مولول. لارک
QARA QUCAQ : Az Turkish Farsi
ا.مر.نوعی کُشتی خاص تورکان که ریشة آن به آسیای مرکزی میرسد. در سبک مانند کُشتی آزاد است. در این کُشتی پهلوانان به پاهایشان «پیرپت» میپیچند
QARA QUL : Az Turkish Farsi
ا.نوکر ساده. غلام سیاه. خدمتکاری که به شدت کار میکند
QARA QULAQ : Az Turkish Farsi
ا.سیاه گوش. یکی از حیوانات درنده از تیرة گربهها. جانوری است درنده شبیه به شغال، دارای پوستی قهوهای رنگ و گوشهای منگولهای سیاه. جانوران کوچک و پرندگان را شکار میکند. پروانگ. (Melanotis Caracal) نوعی گوسفند. خبررسان حاکم در زمان قدیم. به صورت قره قلاغ وارد زبان فارسی شده است
QARA QURBAĞA : Az Turkish Farsi
ا.مر.جانقورباغهای که در خشکی میروید و زمان تخمگذاری دنبال آب میگردد و حشره میخورد. اوتلو باغا نیز میگویند. (Bufo)
QARA QURUHÇU : Az Turkish Farsi
ا.تبهکار
QARA QURUT : Az Turkish Farsi
ا.مر.مادّة نیمه جامد تیره رنگی که در حقیقت جوشاندة غلیظ آب کشک است و تهیة آن بدین قرار است که ماست را میجوشانند و پس از غلیظ شدن و به قوام آمدن، آن را در کیسهای پارچهای میریزند، آبهای تراوش شده از آن را در ظرفی جمع میکنند. سپس آنچه در کیسه است، به صورت گلوله و بیضی شکل درمیآورند و در آفتاب خشک میکنند و قوروت یا کشک ماستی نامند. ترف. اسید لاکتیک
QARA QUSMAQ : Az Turkish Farsi
ا.استفراغی که در آن خون باشد
QARA QUŞ : Az Turkish Farsi
ا.مر.پرندهای سیاه رنگ با نوک خمیدة قوی و پنجههای با قدرت. سیاه کوش. عقاب سیاه. قارا شونقور نیز گویند. سیارة مشتری
QARA QUTRLUCA : Az Turkish Farsi
ا.مر.گیاخامالاون اسود. اسد الارض
QARA SAĞU : Az Turkish Farsi
ا.مرثیه. نوحه
- Azerbaijani
- Azerbaijani To Azerbaijani
- Azerbaijani To English
- Azerbaijani To Persian(Farsi)
- Turkish
- Turkish To Turkish
- Turkish To English
- Turkish To Germany
- Turkish To French
- English
- English To Azerbaijani
- English To Turkish
- Germany
- Germany To Turkish
- French
- French To Turkish
- تورکجه
- تورکجه To Persian(Farsi)
- تورکجه To تورکجه
- Persian(Farsi)
- Persian(Farsi) To Azerbaijani